مالک محصول در تیم اسکرام باید بر چه چیزی متمرکز باشد ؟
مالک محصول یکی از نقش های چارچوب اسکرام است و باید بتواند با علم خود و کار اصلی تعریف شده ، در جهت رسیدن به اهداف تیم اسکرام حرکت کند.
نویسنده : Magdalena Firlit – تاریخ انتشار 16 آوریل 2020
ترجمه و تالیف ( با اندکی تغییرات ) : آیدین افشار
این مقاله با اجازه و هماهنگی نویسنده ، ترجمه و منتشر می شود .
لینک مقاله اصلی : https://www.scrum.org/resources/blog/what-should-be-focus-product-owner
https://magdalenafirlit.com/what-should-be-the-focus-for-the-product-owner
واضح ترین پاسخ به این پرسش این است: ارزش!!
اما چگونه می توانید به آن دست یابید ؟
تعداد بسیار زیادی از افراد در نقش مالک محصول کار خود را با ایجاد نیازمندی ها شروع می کنند . در برخی موقعیت ها ، این محدوده ها ، از طرف دیگران به آنها دیکته می شود . کار آنها عمدتا شامل توصیف و تشریح درخواست هاست و به همین خاطر در نقش کاتب یا میرزابنویس فرو می روند.
زمانی که بررسی می شود که آیتم ها در بک لاگ محصول به چه شکلی اولویت بندی شده اند؟ شوربختانه بیش از حد تصور جوابهایی شبیه اینها می شنویم که اولویت بر اساس « به نظر می رسد که ……. » ، « فلانی گفته بود …… » ، « با خودم فکر کردم که ………. » ، « این چیزی است که ذینفعان می خواهند » و …………
چگونه نیازهای با ارزش را خلق کنیم ؟
با یک چشم انداز شروع کنید . هر مالک محصول باید با چشم انداز هدایت شود و توانایی الهام بخش بودن برای سازمان و تیم هایی را که در حال توسعه محصول هستند ، داشته باشد . یک چشم انداز بر مبنای محصول باید مختصر ، قابل درک و الهام بخش باشد و اطلاعات ضروری را در مورد محصول به صورت شفاف ارائه کند .
این محصول را برای چه کسی می خواهیم عرضه کنیم ، قرار است چه نیازهایی از مشتری را برآورده کنیم و چه ارزشی خلق خواهد شد .
تعداد زیادی الگو برای تعریف چشم انداز وجود دارد . به عنوان مثال می توان به الگوی « معرفی آسانسوری» اشاره کرد. یک روش با زمانی کم ( 30 ثانیه تا 2 دقیقه ) برای انتقال پیام به شکل ساده و کافی . پیشنهاد می شود الگوهای دیگر را هم امتحان کنید .
بر روی یک استراتژی تجاری تمرکز کنید
در حین ایجاد این استراتژی تجاری ، بسیار ضروری است که از همه ذینفعان ، تیم ها و افرادی که این فرآیند حضور خواهند داشت و پشتیبانی خواهند کرد ، دعوت به عمل بیاید . در این نقطه شما ممکن است از بین الگوهای مختلف استراتژی تجاری مانند بوم مدل تجاری ، بوم ارزش پیشنهادی و یا مدل های دیگر بهره بگیرید . بسیار مهم است که موارد زیر هم مد نظر قرار گیرند :
- شخصیت ها ( مصرف کننده / مشتری )
- تعریف ارزش
- افراد در دسترس
- منابع ( نرم افزاری ، سخت افزاری و …. )
- ساختار هزینه
- جریان احتمالی درآمد
- فعالیت های رقبا ( در صورت وجود )
- سایر اطلاعات مرتبط
داشتن تمامی این داده ها ، محیطی را ایجاد می کند تا تصمیمات تجاری راحت تر اتخاذ گردند . اکیداً توصیه می شود که ایجاد استراتژی تجاری در حالتی شبه کارگاهی انجام شود . حتی اگر محصول شما ، کارکردی درون سازمانی دارد ، لازم است آن را همانند محصولی که برای مشتری بیرون از سازمان آماده می شود ، ببینید و نسبت به اینکه مصرف کننده یا استفاده کننده چه کسی است ، چه ارزشی برای آنها دارد ، بودجه چقدر است و موارد مشابه آگاهی پیدا کنید .
اهداف تجاری
چه چیزی می خواهید به دست بیاورید ؟ تاثیر آن بر روی سازمان ما چیست ؟ تاثیر آن بر روی مشتری و مصرف کننده ما دارد؟ چه چیزی در رفتار آنها تغییر خواهد کرد؟ برای به دست آوردن این هدف به چه چیزی نیاز داریم ؟ تنها در این لحظه است که می توانیم به نیازمندی ها (وابستگی ها ، ویژگی ها ، داستان ها و به طور کلی به همه آنها می گوییم « آیتم » ) بیاندیشیم . آیتم ها در قیاس با اهداف و ارزشها در اولویت دوم قرار می گیرند . در حقیقت آیتم ها نتایج اهداف و ارزش ها هستند . زمانی که نیاز به ابزار باشد ، ممکن است بتواند از تکنیک « نقشه تاثیر » یا سایرهای تکنیک های مفید بهره ببرید .
بک لاگ محصول باید با در نظر گرفتن موارد زیر اولویت بندی شود :
- ارزش
- ریسک
- وابستگی ها
- زمان برنامه ریزی شده برای ارائه به بازار ( ایجاد نقشه راه می تواند کمک کند )
سایر متغیرهای ممکن که برای محصول و دیدگاه سازمان مهم هستند باید با موارد زیر تثبیت گردند :
- اهداف تجاری
- استراتژی تجاری
- چشم انداز محصول
مشکلاتی که در خصوص اولویت بندی آیتم های بک لاگ محصول دیده می شود به اشکال زیر است :
- بر اساس یک برنامه ریزی بسیار قدیمی انجام شده در سازمان
- بر اساس فشاری که ممکن است از طرف ذینفعان ایجاد شود
در حقیقت اولویت بندی آیتم ها به ندرت بر اساس ارزش انجام می شود و در نظر گرفتن میزان ارزش به سختی استفاده می شود.
الگوی غالب اولویت بندی مبتنی بر تحویل دهی است – بیشتر و سریعتر .
سوال اصلی این است که آیا تیم ها چیز با ارزشی به مشتری / مصرف کننده یا سازمان تحویل می دهند ؟ معمولا خیر .
تجربه ثابت کرده است که نیازمندی ها عمدتاً از ذینفعان متفاوتی دریافت می شود که به نسبت مساوی در ایجاد محصول دخیل نیستند .
هیچ فردی به تنهایی نمی تواند انسجام بین چشم انداز ، استراتژی تجاری و نیازمندی ها را مد نظر قرار دهد . علاوه بر این هیچ بحث و تبادل نظری در مورد ارزش انجام نمی شود . غالباً این دیدگاه در فرهنگ سازمانی نهفته است ( تحویل بیشتر و بیشتر ، هر چه که هست ) .
لازم است که این فرآیند و فرهنگ سازمانی در جهت تمرکز بیشتر بر روی خلق ارزش تغییر یابد ، اگر خواست واقعی این است که نیاز واقعی ذینفعان ، مصرف کنندگان / مشتریان و سازمان را تامین شده و تحویل گردد ،
قدم بعدی چیست ؟
باید ارزش محصول اندازه گیری شود – ارزش فعلی و ارزش بالقوه ای که ممکن است به دست آید . تمام تصمیم گیری ها باید بر اساس این ارزش انجام شوند . در بسیاری از سازمان ها ، تصمیمات بر اساس واقعیت ها گرفته نمی شوند .
پیش بینی ها و برنامه های جامع تهیه می شوند در حالی که به وضعیت فعلی محصول هیچگونه توجهی نمی شود . در حقیقت برای تطبیق و سازگاری ، محیط و پذیرش لازم وجود ندارد. به عبارت دیگر ، نقص در نگرش مبتنی بر تجربه .
بنابراین مفهوم تمرکز برای مالک محصول چیست ؟
مجدداً بر روی ارزشی که از چشم انداز ، مشتریان / مصرف کنندگان ، نیازهای سازمان ، رضایت مندی مشتری / مصرف کننده ، استراتژی تجاری ، ارزش کمی و پتانسیل موجود.
اولویت بندی آیتم ها در بک لاگ محصول توسط مالک محصول باید بر اساس عناصر فوق انجام شود . برای ادامۀ فرآیند یادگیری باید از داده های تجربی استفاده شود و شواهد کافی برای تغییر فراهم گردد .
مقالات دیگر مدرسه اسکرام مرجع حرفه ای آموزش اسکرام
اسکرام مستر توانمند و چالشهای استخدام شرکت ها
مهارتهای نرم در اسکرام – مهارت خودآگاهی و خودشناسی (بخش سوم)
اجایل چه مشکلاتی را حل می کند؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.